از پراتیک بر میگردم و خسته ام، استاد اصرار عجیبی به سر پا ایستادن داره و من پا و کمرم درد میکنه، البته بیشتر به این دلیل خسته شدم که دیشب توی خواب بدنم رو کشیدم و ماهیچه پشت ساق پام گرفت و دردش کشنده بود، اینجا آدمی معنای فریاد بی صدا رو درک میکنه
دانشگاه یه حرکت جالب زده؛ برای ما کلاس های هلال احمر تشکیل میده و در نهایت قراره گواهینامه هم صادر بشه، تازه کلاس هاش رایگان هستن که حقیقتا از دانشگاهی که بابت هر چیزی پول می خواد این حرکت دور از انتظار بود، استاد این کلاس خودش جز تیم فوریت پزشکی هست و بی نهایت خوشتیپ و جنتلمن هست، حیف که زن و بچه داره:))))
توی یکی از این کلاس ها شیرینی دادن که باز هم دانشگاه ولخرجی کرده بود و کیک یزدی گرفته بود، کلاس که تموم شد یکی از پسر های کلاسمون ظرف شیرینی رو آورد داد بهمون گفت این و ببرید خوابگاه واسه خودتون، من و دوستام از خنده داشتیم پاره میشدیم، یعنی انقدر قیافه امون تابلو بود که تو خوابگاه گشنه هستیم؟:)، هیچی دیگه، کیک ها رو ریختیم تو یه پلاستیکی که اصلا نمیدونم از کجا اومده بود و دوستم زیر مانتو قایمش کرد و تا همین دیروز داشتیم ازش می خوردیم:))))
دی ماه امتحانات شروع میشن و تا اوایل بهمن ادامه داره، دقیقا دوهفته طول میکشه و ما هنوز خیلی از مباحث رو نخوندیم، استاد ها که فشرده درس میدن میرن ولی من چطوری همه ی اینها رو بخونم؟ خب دارم تلاش میکنم
خوابگاه یه خوبی که داره اینه که این جمله رو با تک تک اتم های بدنت درک میکنی« هیچکس کامل نیست»
دوستم دیروز با دوست پسرش قرار داشت و وقتی برگشت کاملا دستمالی شده بود، و من تا چند ساعت نسبت بهش گارد داشتم و حتی کمی حالم بهم میخورد، خودش که خوشحال بود ولی من حالم بد بود، علی رغم اینکه آدم گرمی هستم ولی از اینکه کسی این مدلی دستمالیم کنه متنفرم و دوست هم ندارم کسی دوستم رو دستمالی کنه، تازه کسی که اصلا معلوم نیست موندنی هست یا نه
یک هفته است که غذای خوابگاه رو رزرو نکردم وهنوز زنده هستم! حال جسمیم خیلی بهتره و حس می کنم حتی حال روحیم هم بهتره، درسته که دردسرم بیشتر شده ولی عوضش معده و روده هام سالم هستن
گفته بودم که تشکم خیلی نازکه؟ واقعا دیگه تحمل ندارم قشنگ انگار روی میله ها خوابیدم، اتاق هم اونقدری کوچیکه که وقتی روی زمین میخوابم عملا زیر دست و پای بقیه له میشم و هر لحظه تو خواب استرس دارم که سرم نخوره به جایی :(
+ ولی واقعا دلم واسه شهرمون تنگ شده
+ هیچوقت نقطه ضعف هات رو به کسی نگو، حتی دوست صمیمی ، چون ممکنه بعدا حتی به شوخی از اونها استفاده کنن